در این کتاب آمده است: … در این صورت این سخنان، حتی قصاید و مسمطات آن شعر، و شعری روشن و رسا است. اگر شماها گوینده را بشناسید میدانید که او در نظم این مناقب و مراثی از هرگونه تقلید و تکلف عاری است و بی هیچ تصنع و تظاهری عواطف و الهامات خود را بیان میکند. این سخنان ترجمان صادق و زبانداری از اندیشه و فکر گوینده است. مگر شما شعر واقعی را همان بیان عواطف و افکار گوینده ندانستهاید؟ با توجه به این نکات این دیوان را میتوان در ردیف دیوان وفائی شوشتری، فارس و صامتبروجردی، و بدیعشیرازی قرار داد و در «ادبیات عامیانه مذهبی» نه منطق شاعرانه اما جزل و محکم ناصرخسرو دیده میشود ….